بزرگنمايي:

معمولا بهانه آوردن بسيار ساده تر از انجام کارها است. تجربه ثابت کرده است بيشتر کارمندان پتانسيل عالي بودن و پيشرفت کردن را دارند اما بهانه گيري هاي بيهوده مانع از بالفعل شدن اين پتانسيل مي شود. رايج ترين بهانه هاي کارمندان را در پايين ذکر کرده ايم. اگر شما هم اين حرف ها را مي زنيد بايد بدانيد در واقع جلوي پيشرفت خود را مي گيريد و هميشه در يک سطح و موقعيت ثابت کاري باقي خواهيد ماند.

1. شما توضيح کافي به من نداديد

اين رايج ترين بهانه کارمنداني است که هميشه ميان کتاب ها به دنبال پاسخ مسايل خود مي گردند. يک کارمند خوب در کار خود ابتکار دارد و لازم نيست همه چيز را براي او توضيح داد. خودش با يک توضيح مختصر اصل مطلب را درک مي کند و کار را به بهترين شکل پيش مي برد. يک مدير خوب هرگز دست کارمند را نمي گيرد و قدم به قدم او را جلو نمي برد و يک کارمند خوب هم فقط در زمان لازم از مدير خود دستور کار مي خواهد.

2. تقصير من نبود

در مدرسه هرگز به اين دليل که هم گروهي ضعيفي داشتيم پروژه هاي کاري خود را نصفه يا نادرست انجام نمي داديم. هر جا هم گروهي مان کم مي گذاشت خودمان جبران مي کرديم تا مثلا روزنامه ديواري خوبي تحويل معلم دهيم. اين دقيقا کاري است که بايد در محيط کار انجام داد. اگر همکاري داريد که به واسطه تنبلي يا بي خيالي او کارهايتان عقب مي افتد او را مجبور به انجام کارهايش کنيد. اگر اين کار ممکن نيست (او تنبل تر از اين حرف ها است) آن کار را خودتان انجام دهيد. يک کارمند خوب هرگز اجازه نمي دهد کارها ناتمام بمانند.

3. اين ممکن نيست

کارمندان خوب خيلي کم با موقعيتي مواجه مي شوند که انجام کاري برايشان ناممکن باشد. زيرا آنها سعي مي کنند نگاه خود را تغيير دهند تا راهکار مناسب بيابند. يک کارمند خوب هرگز نمي گويد «اين ممکن نيست» و هنگام مواجهه با مشکل، عقب نشيني نمي کند. گاهي فاصله بين «غيرممکن» و «ممکن» فقط يک ايميل، تماس تلفني يا جست وجو در گوگل است.

4. همه اين اشتباه را مي کنند

برخي از کارمندان تصور مي کنند اشتباهات تايپي، گرامري، حسابرسي يا خطاهاي ايميلي مشکلي ندارد زيرا بيشتر مردم اين اشتباهات را دارند. يک کارمند خوب آدم «معمولي» نيست و به همين دليل مرتکب اشتباه هاي رايج و «معمولي» نيز نمي شود. اين گونه کارمندان کارهاي خود را دوباره چک مي کنند تا اشکالي نداشته باشد. اين کار باعث مي شود تا يک پله بالاتر از افراد ديگر قرار داشته باشند.

5. من به منابع و نفوذ شما نياز دارم

گاهي اوقات، کارمندان به منابع و تدبير مدير خود براي تکميل کارهايشان نياز دارند. يک کارمند عالي سعي مي کند تا شبکه خود را راه اندازي کند. يکي از کارهايي که باعث مي شود تا کارفرما از کارکرد کارمند خود خوشحال شود زماني است که مي بيند کارمندش به دنبال ايجاد ارتباطات گسترده با افرادي است که براي شرکت سود دارند.

6. مشتري بسيار غير منطقي است

تعداد آدم هاي دردسرساز که ارتباط برقرار کردن با آنها دشوار است، زياد است اما شما بايد با اين مساله کنار بياييد. داشتن مشتري يا همکار غيرمنطقي دليل نمي شود که کارهايتان را درست و کامل انجام ندهيد. يک کارمند خوب هميشه راهي براي برقراري ارتباط بهتر پيدا مي کند. بعضي وقت ها هم لازم است فرد مشکل ساز را سر جايش بنشانيد.

7. من به آموزش بيشتري نياز دارم

اگر کارمندي خوب آموزش نديده باشد مي تواند مشکل ايجاد کند. همه کارفرمايان بايد مطمئن شوند که کارمند تعليمات لازم را ديده است. متاسفانه گاهي آموزش لازم به کارمند داده نمي شود و او مجبور است خودش همه چيز را ياد بگيرد. اما برخي از کارمندان نيز اين را بهانه خود مي کنند و در کار کم کاري مي کنند. بهترين روش اين است که فضاي ايجاد اين نوع بهانه ها را تا حد امکان کاهش دهيد.