سیاست و بازاریابی
آیا واقعاً بازاریابی لازم است ؟
سه شنبه 10 دي 1398 - 07:21:09
سیاست و بازاریابی - در هر کسب و کاری که مشغول به کار باشید، حتماً واژه ی بازاریابی و خیلی از اصطلاحات مرتبط با آن را بارها و بارها از افرادی در سطوح مختلف می شنوید. بازاریابی مفهومی است که کارکنان سطوح پایین در کسب و کارهای کوچک و محلی تا مدیران بزرگترین شرکتهای خصوصی و دولتی و همچنین در بالاترین سطوح علمی رشته های مدیریت و ... شنیده می شود و هر چند هر کدام از جنبه ای به بازاریابی ( Marketing ) می نگرند اما همه در یک مفهوم اشتراک دارند « موفقیت در کسب و کار » . هر فردی که در ادبیاتش از مفهوم بازاریابی استفاده می کند، حتماً بازاریابی را در ارتباط مستقیم با موفقیت تجاری و موفقیت در کسب و کار می داند.
اما سوالی که در اینجا به آن خواهیم پرداخت، این است که آیا واقعاً بازاریابی برای موفقیت در کسب و کار لازم است ؟
موفقیت در کسب و کار همیشه بر تمرکز بر مشتری (و به تبع آن بازاریابی ) وابسته نبوده است. مروری بر اندیشه های مدیریت و کسب و کار نشان می دهد که ضرورت تضمین رضایت مشتری بُعد نسبتاً جدیدی است که در اندیشه مدرن کسب و کار پدید آمده و هنوز هم از فهم و پذیرش جهان شمول برخوردار نشده است. نقش بازاریابی هنوز در بسیاری از شرکتها در حال تکامل است. (هر چند امروزه بازاریابی در کشورهای توسعه یافته پذیرفته شده است، اما این اتفاق در کشورهای کمتر توسعه یافته نیازمند زمان بیشتری است.)
در اینجا باید اشاره کنیم، هر چقدر اهمیت مشتریان در فضای کسب و کار بیشتر باشد، نقش بازاریابی در موفقیت شرکتهای فعال در آن فضای کسب و کار نیز بیشتر می شود. آدام اسمیت اقتصاد دان قرن 18 در کتاب معروف خود «ثروت ملل» متذکر شده است که تنها هدف تولید، مصرف است. هر چند این جمله نشان می دهد که وجود مشتری همان زمان هم اهمیت داشته است، اما میزان اهمیت آن در مقایسه با آن چه در کتب مدیریتی امروز بیان می شود بسیار کمتر است. دو عامل باعث افزایش اهمیت مشتری برای صاحبان کسب و کارها می شود و به تبع آن نقش بازاریابی را برای رسیدن به موفقیت بیشتر می کند.
افزوده شدن بر میزان رقابت، یعنی مشتریان انتخابهای بییشتری دارند و طبیعتاً عرضه کننده ای را انتخاب خواهند کرد که وعده بیشتری رضایت را به آنها می دهد و این بعنی افزایش نقش بازاریابی.
سازمان ها همزمان با بزرگ شدنشان، اغلب در دام کاهش ارتباط با مشتریان می افتند. بنابراین بزرگ شدن سازمانها نیاز به وجود یک واحد بازاریابی چابک را بیشتر می کند. در واقع باید بگوییم اگر در فضایی فعالیت می کنید، که مشتریان هنگام خرید محصولتان، غیر از محصول شما گزینه های بسیار دیگری برای انتخاب دارند، بدانید که توجه به مفاهیم و تکنیکهای بازاریابی تنها راه موفقیت بیشتر در کسب و کار است. و بر عکس اگر در فضای کسب و کار شما انحصار کامل وجود دارد، بازاریابی نقش کمتری می تواند در موفقیت شما داشته باشد. البته در همین فضاهای انحصاری نیز، واحدهای بازاریابی می توانند به حفظ انحصار کمک کنند به شرط آن که انحصار محصول زد و بندهای پشت پرده و نقض قوانین نباشد.
فضای کسب و کار در کشورهای توسعه یافته بسیار رقابتی است و از همین رو برنامه های بازاریابی از مهمترین اقدامات مدیران شرکتهای این کشورها است. در کشور ما نیز در سالهای گذشته با افزایش عرضه محصولات و شکل گیری برندها و محصولات جدید و همچنین به وجود آمدن کسب و کارهای محلی و کوچک فراوان، بسیاری از کسب و کار در سطوح مختلف تولیدی و خرده فروشی و ... با فضایی بسیار رقابتی تر از گذشته روبروی شده اند و به نظر می رسد که شدت این رقابت روز به روز در حال بیشتر شدن است. حتی بازارهایی که تا چندی پیش انحصاری بودند مثل ارائه خدمات تلفن همراه، امروز رقابتی شده است و می توان تاثیر آن را بر افزایش تبلیغات و اهمیت برنامه های بازاریابی این سرویس دهندگان مشاهده نمود.
در پاسخ به سوالی که ابتدای مطلب مطرح گردید، باید بگوییم، جز در وارد خاص و نادر که انحصار کامل در بازار وجود دارد، استفاده از تکنیکهای بازاریابی لازمه ی موفقیت تجاری و کسب و کار است.
مدیران در هر سطحی که باشند، قطعاً لزوم بهره گیری از برنامه ریزی را درک کرده اند، بازاریابی نیز از این امر مستثنی نیست. اگر به این باور رسیده اید که کسب و کار شما نیازمند استفاده از تکنیکهای بازاریابی است، یقین بدانید که برای موفقیت در به کارگیری این تکنیکها به یک برنامه ی بازاریابی نیاز خواهید داشت.
این مطلب توسط آقای سید حمیدرضا عظیمی نوشته شده است.
دانلود این مطلب از کتابخانه پایگاه اطلاع رسانی صنعت

http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/103488/آیا-واقعاً-بازاریابی-لازم-است-؟
بستن   چاپ