سیاست و بازاریابی
رمز موفقيت: خلاقيت استيو جابز يا واقع بيني ووزنياک
دوشنبه 9 ارديبهشت 1392 - 3:56:00 PM

وقتي افرادي که با هم کار مي کنند و اهداف مشترکي دارند، در مورد نحوه رسيدن به اين اهداف به توافق نمي رسند، شرايط بدي پيش مي آيد. مشکل در واقع اين است که اين افراد در مورد اهدافشان به يک شيوه فکر نمي کنند.

برخي افراد به گفته روانشناسان «تمرکز پيش رونده» دارند، يعني اهدافشان را به عنوان فرصت هايي مي بينند که اگر به آن دست يابند، موفق شده اند. اما برخي ديگر بيشتر «تمرکز پيشگيرانه» دارند، يعني فکر مي کنند اگر به اهدافشان نرسند، شکست خورده اند. افرادي که تمرکز پيش رونده دارند، سرشار از حس موفقيت و انگيزه هستند و بيشترين تلاش خود را براي رسيدن به هدف به کار مي گيرند؛ اما افرادي که تمرکز پيشگيرانه دارند، فقط به فکر انجام وظايف محول شده هستند، از هر گونه خطر و اشتباه دوري مي کنند و ويژگي آنها به گونه اي است که ديگران مي توانند براي پيشبرد يکنواخت کارها روي آنها حساب کنند.

تمرکز غالب شما، هويت شما را به عنوان يک کارمند يا حتي شريک زندگي شکل مي دهد. اگر تمرکز پيش رونده داريد، معمولا فردي خوش بين، باانگيزه و با اعتماد به نفس هستيد. بنابراين کارتان را به سرعت و خلاقانه انجام مي دهيد و فرصت ها را جذب مي کنيد. ممکن است در کارتان اشتباه کنيد؛ اما اين اشتباه را مبناي پيروزي هاي بزرگ قرار مي دهيد.

اگر تمرکز پيشگيرانه داريد، فردي واقع بين و حتي کمي بدبين هستيد. انتقاد – نه تشويق – به شما انگيزه و انرژي مي دهد. هيچ چيز مانند وجود احتمال شکست انگيزه شما را از بين نمي برد، اما در عوض سنجيده و با دقت کار مي کنيد. کارهاي شما از قبل برنامه ريزي شده اند و اتلاف وقت نمي کنيد. بنابراين، فرصت ها را جذب نمي کنيد؛ اما در اجتناب از حوادث بد، بسيار خوب عمل مي کنيد.

حال چه اتفاقي مي افتد اگر با فردي همکار باشيد که تمرکز متفاوتي با شما داشته باشد؟ يکي از شما مي خواهد نوآوري داشته باشد و ديگري نگران خطرات خروج از قلمرو تعيين شده است. يکي از شما فکر مي کند بايد به دنبال روش هاي جديد ارتباط با مشتري باشيد و ديگري معتقد است بهتر است که روابط را با مشتريان فعلي تقويت کنيد. يکي از شما هيجان دارد که محصول تازه را هر چه سريع تر و پيش از رقبا وارد بازار کند و ديگري فکر مي کند اين محصول به آزمايش هاي بيشتري احتياج دارد. با اينکه هر دو اين افراد خواهان بهترين نتيجه براي تيم و کل شرکت هستند؛ اما تمرکز متفاوت آنها باعث مي شود وقت و انرژي سازمان را به هدر دهند و تقابل غيرضروري در محيط کار ايجاد مي کنند؛ چون مدام بر سر اينکه کدام يک درست مي گويد بحث و جدل صورت مي گيرد.

نکته اينجا است که به محض اينکه شما و همکارتان بدانيد که در مورد نحوه رسيدن به يک هدف مشترک رويکرد متفاوتي داريد، ديگر بر سر اينکه حق با کدام است بحث نخواهيد کرد؛ البته رسيدن به اين نتيجه کار آساني نيست. در اين شرايط، به ارزش نظرات همکارتان پي مي بريد.

بهترين مشارکت ها به گونه اي است که بين پيش بردن کارها و پيشگيري از ريسک ها توازن ايجاد شود؛ چون هر دو براي موفقيت يک سازمان لازمند – درست مثل همکاري استيو جابز که فردي خلاق و رويايي بود با استيو ووزنياک که تحليلگرا بود و به جزئيات توجه مي کرد.

http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/115/رمز-موفقيت--خلاقيت-استيو-جابز-يا-واقع-بيني-ووزنياک
بستن   چاپ