سیاست و بازاریابی
استراتژی های جهانی شدن و مواجهه با آن
سه شنبه 17 تير 1399 - 19:32:31
My Industry
سیاست و بازاریابی - تغییر قابل انتظار رویکرد ایران در قبال کشورهای خارجی و بهبود مناسبات بین المللی در سایه تغییر بافت سیاسی و روی کار آمدن دولتی با رویه اعتدال و پرهیز از رفتار افراطی و انزوا طلبانه، سبب احیای برخی از مبانی اصولی جهان محوری، در بدنه ایدئولوژیک نظام گردیده است. از این روی در این یادداشت به استراتژی جهانی شدن و رویکردهای مواجهه با آن پرداخته شده است.
انتظارها از دولت جدید به گونه ای است که باید با حل مناقشات بین المللی و از جمله باز کردن قفل مذاکرات هسته ای و رفع تحریم های جهانی، زمینه های بهبود معیشت اقتصادی مردم را فراهم آورد و واژه احترام را به گذرنامه های ایرانی بازگرداند.
اصلاح نگرش بین المللی به شخصیت تاریخی و اجتماعی ملت ایران با ارائه سیاست هایی مبنی بر همسو شدن با دهکده جهانی و پرهیز از انزواطلبی استوار است که این مبانی مهم در سیاست جهانی، در مفهوم جهانی شدن ارائه شده است.
گستردگی درون مایه‌های واژه جهانی شدن در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک، را نمی‌توان در یک مقاله کوتاه مورد تحلیل قرار داد و به جمع‌بندی رسید. اما در این اندک مجال، سعی می شود تا با بررسی مفهوم ایدئولوژیک جهانی سازی، به تأثیرات متقابل جوامع مدنی با دهکده جهانی و استراتژی‌های برخورد با این رویکرد استراتژیک پرداخته شود.
جهانی سازی از دریچه تاریخ
از نظر تاریخی، جهانی سازی دارای ریشه‌ای بسیار کهن می‌باشد. بابلیان،‌ ایرانیان، رومیان و استعمارگران در پی حکومت بر سراسر جهان و واداشتن همگان به پیروی از مبانی خود بوده‌اند. ادیان به ویژه اسلام و مسیحیت نیز سودای جهانی سازی داشته و دارند، لذا با توجه به ریشه تاریخی جهانی سازی، ادیان به ایدئولوژی جهانی سازی بسیار همانندتر هستند تا قدرت‌های جهانی کهن، زیرا خواهان ایجاد امتی یگانه از مردم سراسر جهان هستند.(1)
جهانی سازی پس از انقلاب صنعتی اروپا و پیروزی سرمایه داری و با تعریف «امتداد دامنه منطق لیبرالیسم به همه ابعاد زندگی» سر برآورد. در این روند با هدف کاهش محدودیت‌های تجاری و یا شفاف سازی آنها، «سازمان گات» (2) تشکیل شد و سپس به دلیل برخی کاستی‌ها جای خود را به WTO داد. منطق حاکم بر این تحولات در راستای اهداف سرمایه داری بود که «ربودن سود با بیشترین سرعت» را مقدس می‌دانست. در این تحولات هدف عمده از جهانی سازی،‌ در تحول مدرنیزاسیون و وابستگی متقابل بود که نمی‌توان آن را از تحولات کلی سرمایه داری جدا دانست. (3)
معنای جهانی سازی
همانگونه که اشاره شد ارائه تعریفی ساده از جهانی سازی به دلیل کثرت درون مایه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیکی آن غیر ممکن است اما به هر حال می‌توان آن را ادامه تحولات کلی سرمایه داری و لیبرالیسم جدید دانست .از این رو جهانی شدن بر تمام سنت‌هایی اطلاق می‌شود که روابط اجتماعی به وسیله آنها یکپارچه می‌گردد و از حدود مرزهای جغرافیایی فراتر می‌رود و جهان را تبدیل به دهکده‌ای کوچک می‌نماید.یکی از مهمترین ابزار جهانی سازی، فن آوری رسانه‌ها یا تکنولوژی ارتباطات می‌باشد و طراحان آن همواره از این وسیله به دلیل خاصیت نفوذی ارتباطات در جوامع بشری بسیار بهره می‌جویند.
«هانس پیتر مارتن و هارولد شومان» جهانی سازی را فرآیند یکسان سازی در هر گونه تغییر خوراک، پوشاک و آداب و سنن مردم جهان می‌دانند. دکتر «محسن عبدالحمید» آن را یکسان سازی جوامع در چهارچوب تمدنهای واحد تعریف می‌کند و «دکتر نجیب غزاوی» آن را خواهان تحمیل اشکال حکومتی و کسب حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خود می‌داند و بالاخره «نوام چامسکی» قدرت تبلیغاتی را منفی ترین ضلع جهانی شدن میداند، زیرا قادر است دید ما را نسبت به جهان مغلوب کند و آگاهی به خود و دیگران را مختل نمایددر فرآیند جهانی سازی هدف اصلی اقتصاد است و رسانه‌های همگانی به عنوان ابزار اصلی و قراردادها، موافقت‌ نامه‌ها، امتیاز دهی‌ها، سرمایه‌گذاری ها و نظریه پردازی‌ها به عنوان ابزار فرعی به کار می‌روند. به طور خلاصه جهانی سازی سه پایه اصلی دارد که با معرفی آنها به استراتژی های جهانی شدن خواهیم پرداخت:
1) شرکت های اقتصادی فراملیتی، 2 ) رسانه‌های همگانی فراملیتی، 3) حاکمیت‌های فزاینده فراملیتی.
استراتژی همگرایی (همسویی با جهانی شدن)
برخی از دیدگاهها،‌ جهانی شدن را یک فرآیند تاریخی در مفهوم آموزه‌های اندیشه لیبرالیسم مطرح می‌کنند. عقلانیت، کارآمدی و تأمین همه حوائج و نیازمندیهای بشر از طریق نظام دموکراسی اقتصاد لیبرال به عنوان مبنای فلسفی این تفکر توضیح داده می‌شود. در این تلقی، نظام سرمایه‌داری لیبرال آخرین حلقه‌ی نظام مدیریت سیاسی، نزد همگان مقبول واقع می‌شود و هر نوع مخالفت با جهانی شدن، همانند شنا کردن در جهت خلاف امواج آب می‌باشد. این تز در جهان سوم و جامعه ما نیز طرفدارانی دارد. براساس این دیدگاه، هر نوع پیشرفت سیاسی و اقتصادی منوط به همکاری همه جانبه با نظام جهانی و پروسه جهانی شدن است و «ما ناچاریم برای آن که در قطار توسعه و ترقی جهانی عقب نمانیم سوار واگن جهانی شویم.»(5)
البته در این رویکرد نقش فرهنگ بومی و اندیشه‌ای خاص یک ملت در روند تحولات سیاسی و اجتماعی نادیده انگاشته می‌شود و همان گونه که برخی پژوهش گران ابراز داشته‌اند جهانی شدن به دلیل تحمیل باورهای خاص خود مقاومت‌ها و مخالفت‌هایی در پی خواهد داشت. علاوه بر این تعارض آموزه‌های اندیشه لیبرال در حوزه سیاسی اقتصادی و فرهنگی با باورها و نظام ارزشی جوامع مذهب گرا (مانند نظام جمهوری اسلامی ایران) چنین مسیری را با انسداد و امتناع رو به رو می‌سازد.
استراتژی واگرایی (تعارض با جهانی شدن)
در واکنش به رویکرد پیشین، عده‌ای نوعی برخورد واگرایانه را در مواجهه با پدیده جهانی شدن دنبال می‌کنند که در سطح عام و جهانی، بیشتر نظریه پردازان مارکسیستی در این سنت فکری جای می‌گیرند.
پژوهشگران نظیر والرشتاین، مکتب وابستگی و مکتب فرانکفورت، با مترادف خواندن جهانی شدن با نظام سرمایه داری غرب، نوعی همگون سازی اقتصادی و گسیخت سیاسی را توأم با هم مطرح می‌کنند که در شکل گیری جنبش‌های قومی و حرکتهای ناسیونالیستی تبلور می‌یابد.
منتقدان جهانی شدن، این رویکرد را قرائت دیگری از امپریالیسم و استعمار بیان می‌کنند و به گفته والرشتاین «به هر اندازه که با این نظام همراه باشیم زیان خواهیم برد و به هر اندازه که خود را از آن دور سازیم با موفقیت بیشتر قرین خواهیم بود.»
استراتژی واگرایی با اذعان به نابرابری هر نوع رابطه، فرضیه تقابل را مطرح می‌کند که بر طبق آن جوامع جهان سوم می‌باید برای حفظ موجودیت خود تدابیر لازم را بیاندیشند و از اشاعه افکار لیبرال در جامعه داخلی جلوگیری کنند
زمینه‌های شکل گیری استراتژی تعارض
در نظر عمده مخالفان، جهانی شدن، خواه به عنوان یک فرآیند تاریخی و طبیعی و یا به عنوان یک پروسه هدایت شده واقعیت اجتناب ناپذیر عصر حاضر است اما از آنجا که قدرت‌های اقتصادی و رسانه‌ای خود را به عنوان بانیان اصلی جهانی سازی در غرب می‌دانند لذا اغلب از منظری غرب ستیزانه و با رهیافتی مارکسیستی و تئوری‌های امپریالیستی به آن می‌پردازند و لذا از این رو با آسیب شناسی این فرآیند اینگونه سخن می‌گویند که جهانی سازی قادر است ساختارهای جوامع مدنی موجود را به آسانی از هم فرو پاشد و این نتیجه‌ای جز بازگشت فاشیسم در پی ندارد.
مخالفان در بیان ادامه آسیب‌ها این موارد را مطرح می‌کنند:
1 ـ جهانی شدن از منظر اقتصادی باعث گسترش فقر، تهیدستان و بیکاران می‌شود و در مقابل به گسترش ثروت و رفاه ثروتمندان نیز خواهید انجامید.
2 ـ جهانی شدن هماننند دوران استعمار، باعث تسلط بیشتر کشورهای ثروتمند می‌شود.
3 ـ شرکت‌های چند ملیتی می‌توانند نیروی کار و سرمایه را از منابع گوناگون تهیه کنند و دولت‌ها را با تهدید خروج سرمایه، به قبول خواسته‌های خود وا دارند.
4 ـ از منظر سیاسی، جهان فاقد حکومت، ملت و سرزمین خواهد شد که در نتیجه حاکمیت‌های ملی سست می‌شود.
5ـ از منظر فرهنگی، جهان فاقد آگاهی میشود، آمریکایی شدن گسترش می‌یابد!!! و حرکات و سکنات و رفتارها با تبلیغات جهت دهی میشود.(6)
استراتژی تبادل و گفتگو
مبانی فلسفی این ایده را سنت فلسفی کانت و آموزه‌های مکتب ایده آلیسم در عرصه بین المللی تشکیل می‌دهد. به دلیل آرامش طلبی بشر و جوامع انسانی، گفت و گو استراتژی است که ما را به سوی دست یابی به اهداف مشترک هدایت میکند. استراتژی گفت و گوی تمدن‌ها بر مبنای فلسفی خصلت نیک و اخلاقی انسان استوار است و به نظر می رسد که به عنوان مهمترین راهکار دولت تدبیر و امید در حل مناقشات به جای مانده از دو دوره ریاست جمهوری گذشته به کار خواهد رفت، در حالی که در مقابل،‌ اندیشه «هانتیگنتون» در مورد «برخورد تمدنها» رگه‌های مکتب رئالیسم و قدرت محوری را با خود داشته و نگاه بدبینانه به انسان دارد. (7)
این در حالیست که استراتژی گفت و گو از سوی برخی صاحب نظران، مورد شک و تردید قرار گرفته است و مرکز این انتقادات به دو پرسش اساسی، ارجاع داده می‌شود.این دو پرسش عبارتند از:
الف) با توجه به نابرابری موجود میان ما و غرب، این گفت و گو چگونه امکان پذیر است؟
ب) هر نوع گفت و گو مستلزم وجود محورهای مشترک است در حالی که میان فرهنگ ما با اندیشه لیبرالیستی غرب هیچگونه اشتراکی وجود ندارد.
پرسش نخست عمدتاً ناظر به مکانیزم های گفت و گوست در حالی که پرسش دوم اساساً مبنای گفت و گو را مورد تردید قرار می‌دهد. طرف داران تز مبادله یا گفت و گوی تمدنها، محورهای مشترک را در مفاهیمی چون صلح و امنیت جهانی و عدالت و تأمین حوائج مادی جست و جو میکنند. استاد محمد تقی جعفری ضمن اذعان بر امکان این گفت و گو، محورهای مشترک را در 5 عنوان مطرح می‌کند:
1 ـ موارد حقوقی که بر مبنای عدالت پا برجاست.
2 ـ‌ کشف بهترین راه برای مبارزه با عوامل مزاحم طبیعت و انسان طغیان گر.
3 ـ مدیریت سیاسی منطقی که باعث تشکل افراد جامعه، رشد و شکوفایی ابعاد وجودی آنها می‌شود.
4 ـ به کار گیری تکنولوژی جهت رفع نیازهای انسان
5 ـ تغییر و توجیه منطقی کارهای فکری و عقلانی که نمودی از انرژی‌های حیاتی است. (8)
و در مورد پرسش نخست، فرصت‌های ایده آل که جهانی شدن در اختیار ملت‌ها می‌گذارد باعث از بین رفتن این نابرابری خواهد شد. چند مرکزی شدن قدرت جهانی و ظهور قدرت‌های اقتصادی جدید و تهدید فرهنگ‌های بومی کشورها تبعاتی است که با بازخوانی مفاهیم ملی و تقویت الگوهای بومی و قرائت عصری و کارآمد از الگوی تولید، مصرف و نحوه زندگی، در این رویارویی نابرابر ما را توانمند می‌سازد. استراتژی گفت و گو می‌تواند، با بازسازی تمدن ایرانی، روح اتکا به خودباوری ملی را ترویج دهد.
در پایان با یک جمع بندی کلی می‌توان دریافت که روند جهانی شدن با توجه به اعترافات و مقتضیات سیاسی، روند لاینفک عصر حاضر است و توسعه ملی و تحکیم بنیاد اقتصادی و سیاسی ،در درون مرزهای ملی، مستلزم تعامل با نظام جهانی است. این امر هنگامی جلوه مهمتری به خود می گیرد که تعامل مناسبی از سوی نظام جمهوری اسلامی با جامعه جهانی صورت نگرفته و علی الخصوص در طی هشت سال گذسته در محاق برخی از رفتارهای تنگ نظرانه و افراطی به سمت تعارض و مجادله کلی با جامعه جهانی به پیش رفته است.
به نظر می‌رسد که در روند پذیرش جهانی سازی، استراتژی واگرایانه (به عنوان یکی از استراتژی های جهانی شدن) ضمن نفی مطلق باورها و الزامات جهانی، باعث خارج شدن نظام از گردونه تحولات جهانی و انزوای بیش از پیش در عرصه بین المللی می‌شود ودر این میان استراتژی تبادل و گفت و گو که بر توانمندی داخلی و استفاده از فرصت‌های ایجاد شده تأکید دارد در خور توجه و سیاستگذاری می‌باشد که امید آن میرود دولت جدید با اتکا به ایجاد فضای روشن و سرشار از امید در داخل و حتی خارج از نظام بتواند این ظرفیت عظیم را به ایجاد فرصت های باروری اجتماعی بدل کند.
این مقاله توسط آقای مهندس محمدرضا انبیایی نوشته شده است.

سیاست و بازاریابی


عضو انجمن مدیریت راهبردی ایران
پی نوشت‌ها:
1) محسن عبدالحمید. جهانی سازی از منظر اسلامی. زبان اصلی
2) GATT
3) عمرو عبدالکریم. جهانی شدن در عرصه‌های سرمایه،‌ تکنولوژی و فرهنگ. مترجم: جهانگیر میرزایی. هفته نامه پگاه، شماره 27
4) محسن عبدالحمید. جهانی سازی از منظر اسلامی، زبان اصلی
5) تئوری‌های مدرنیزاسیون در زمینه توسعه،‌ عمدتاً در این چارچوب به تحلیل می‌پردازند. در این رهیافت، توسعه به عنوان یک تجربه بی بدیل، مستلزم پیش زمینه‌های ویژه‌ای است که مهمترین آن ایجاد زمینه‌های فرهنگی و تعمیم فرهنگ توسعه غربی در دیگر جوامع است. برای توضیح بیشتر رجوع کنید به:
Annak Dickson. Op. cit. chapter two
6) مهدی نوروز. جهانی سازی و فرآیند انهدام ساختارهای مدنی. هفته نامه پگاه. شماره 54
7) سید عبدالقیوم سجادی. استراتژی‌های کلان جامعه دینی در برخورد با جهانی شدن. پگاه. شماره 47
8) محمدتقی جعفری، تکاپوگر اندیشه‌ها، به اهتمام عبدالله نصری. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه، 1376

http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/140158/استراتژی-های-جهانی-شدن-و-مواجهه-با-آن
بستن   چاپ