سیاست و بازاریابی - مری مالون شهرت خود را به دلیل ناقل سالم حصبه بودن به دست آورد؛ شهرتی که سعادتی برای او به همراه نداشت و تنها باعث از بین رفتن زندگی و جوانی او شد و تا انتهای عمرش او را منزوی ساخت.
انسانها در سرتاسر دنیا به شیوههای مختلفی میتوانند به شهرت نزدیک شوند؛ بسیاری به روشهای خوشایند و بسیاری دیگر به روشهای ناخوشایند. بااینحال، یکی از مزیتهای مشهور بودن، چه خوشایند باشد و چه ناخوشایند، این است که میتوانیم سالها در مورد این افراد بخوانیم و اطلاعات جمعآوری کنیم. داستان مری مالون، زنی ایرلندی مهاجر در آمریکا که تمام عمر ناقل حصبه بود، یکی از داستانهای رسیدن به شهرت از نوع ناخوشایند است؛ شهرتی که سعادتی برای او به همراه نداشت و تنها باعث از بین رفتن زندگی و جوانی او شد و تا انتهای عمرش او را منزوی ساخت. مری مالون که بود
از سال 1900 تا 1907، مری مالون بهعنوان آشپز در شهر نیویورک برای هشت خانواده کار میکرد که هفت نفر از آنها به حصبه مبتلا شدند. در سال 1900، وی در مامارونک نیویورک کار میکرد؛ جایی که طی دو هفته پس از استخدامش، ساکنان آن دچار تب حصبه شدند. در سال 1901، او به منهتن نقل مکان کرد. در آنجا اعضای خانوادهای که برای آنها کار میکرد دچار تب و اسهال شدند و خدمتکاری که وظیفه شستن لباس در آن خانه را بر عهده داشت، درگذشت. سپس مالون به کار برای یک وکیل پرداخت و این مکان را هم پس از بیمار شدن هفت نفر از هشت نفری که در آن خانه بودند، ترک کرد. در ژوئن 1904، او توسط یک وکیل مرفه به نام هنری گیلزی استخدام شد. ظرف یک هفته، خدمتکار خانه به حصبه آلوده شد و بهزودی چهار نفر از هفت خدمتکار نیز بیمار شدند. هیچ یک از اعضای خانواده گیلزی آلوده نبودند؛ زیرا آنها جدا از هم اقامت داشتند و خدمتکاران در خانهی خود زندگی میکردند. محقق دکتر آر ال ال ویلسون نتیجه گرفت که خدمتکار لباسشویی باعث شیوع آن شده است، اما وی نتوانست آن را ثابت کند. بلافاصله پس از شروع شیوع بیماری، مالون از آن خانه به پارک تاکسیدو نقل مکان کرد؛ جایی که توسط جورج کسلر استخدام شد. دو هفته بعد، باز هم خدمتکار لباسشویی در خانهی این وکیل به بیماری آلوده شد و به مرکز پزشکی منطقهای جوزف منتقل شد. این مرکز جایی بود که مورد ابتلا به حصبه برای اولینبار در آن شناسایی شد. در آگوست 1906، مالون با خانوادهی یک بانکدار ثروتمند نیویورکی، چارلز هنری وارن، در اُیستر بِی لانگ آیلند همراه شد. وقتی مالون برای تابستان سال 1906 خانهای در این خلیج اجاره کرد، شش نفر از یک خانواده مبتلا به تب حصبه شدند. به گفتهی سه پزشکی که در آن مکان مستقر بودند، این بیماری در آن زمان در اُیستر بِی غیر معمول بود. صاحبخانه با درک اینکه اجارهی خانهای که در آن حصبه جریان یافته است دیگر غیرممکن است، چندین متخصص مستقل را استخدام کرد تا منبع عفونت را پیدا کند. آنها نمونههای آب را از لولهها، شیر آب، توالت و حفرهها برداشتند که همگی از نظر حصبه منفی بودند. در همین حال، مری مالون در خانه والتر بون، بهدنبال خانوادهای جدید برای کار میگشت.
آغاز قرنطینهی اول با وجود ممانعت بسیاری مری مالون
سوپر این اتفاق را به ادارهی بهداشت شهر نیویورک اطلاع داد. محققان متوجه شدند که مالون یک ناقل سالم حصبه است. طبق بندهای 1169 و 1170 منشور نیویورک بزرگ، مالون تهدیدی برای بهداشت عمومی محسوب میشد و به همین خاطر او را دستگیر کردند. وی توسط پنج پلیس و دکتر جوزفین بیکر که در بعضی از مواقع مجبور به اعمال خشونت شده بود، با آمبولانس به بیمارستان ویلارد پارکر منتقل شد. مری در آنجا نیز از دادن نمونه ممانعت میکرد. به مدت چهار روز او اجازه نداشت خودش بلند شود و از دستشویی استفاده کند. تعداد زیادی از باکتریهای حصبه که در نمونههای مدفوع وی کشف شد، نشان میداد که مرکز عفونت در کیسهی صفرای مری بوده است. در سؤال و جوابهای بسیاری که انجام شد، مالون اعتراف کرد که تقریبا هرگز دستان خود را نمیشست. البته نشستن دست در آن زمان چندان غیرمعمول نبود؛ چهبسا که نظریهی تأثیر میکروب در بیماری نیز هنوز بهطور کامل پذیرفته نشده است. در 19 مارس 1907، مالون در جزیرهی برادر شمالی به قرنطینه محکوم شد. وی در حین قرنطینه، هفتهای سه بار نمونهی مدفوع و ادرار میداد. مقامات پیشنهاد کردند کیسهی صفرای وی خارج شود، اما او امتناع ورزید. مری اعتقاد نداشت که این بیماری را به همراه دارد. در آن زمان، برداشتن کیسه صفرا خطرناک بود و افراد بسیاری در اثر عمل کیسهی صفرا فوت کرده بودند. مالون همچنین تمایلی به متوقف کردن کار آشپزی نداشت؛ زیرا آشپزی شغلی بود که بیش از هر شغل دیگری برای او درآمد داشت. مری نیز که خانهای از خود نداشت، همیشه در آستانهی فقر به سر میبرد. پس از انتشار مقالهی سوپر در ژورنال انجمن پزشکی آمریکا، مالون مورد توجه گستردهی رسانهها قرار گرفت و لقب «مریض حصبه» را دریافت کرد. بعداً در کتابی که تب تیفوئید را تعریف میکرد او را بار دیگر «مری حصبه» نامیدند. سوپر در قرنطینه از مالون دیدن کرد و به او گفت که دربارهی سرگذشت او کتابی مینویسد و بخشی از حق امتیاز را به او میدهد. مری با عصبانیت پیشنهاد او را رد کرد و تا زمانیکه سوپر اتاق را ترک نکرد، خود را در دستشویی حبس کرد. او از این لقب متنفر بود. بیماری تیفوئید که حصبه یا تب رودهای هم نامیده میشود، به خاطر خوردن آب و غذای آلوده به عامل بیماری عین باکتری سالمونلا تایفی منتقل میشود. علایم بیماری پس از شش تا سی روز از ابتلا بروز کرده و شامل تب بالا، عرق کردن زیاد، اسهال و همچنین بهصورت کمتر شایع، یک سری ضایعات پوستی خاص هستند. بعضی از اشخاص «ناقل سالم بیماری» هستند. آنها غالبا کسانی هستند که از یک دوره بیماری جان به در بردهاند، اما میکروب در بدن آنها باقی میماند بدون اینکه علایم یا بیماری ایجاد کند. ناقلها به ترشح میکروب در ادرار و مدفوع خود ادامه میدهند.
پس از بررسیهای فراوان در زندگی کاری مری، پزشکان نظریهپردازی میکردند که مالون احتمالا قبل از دست زدن به غذا میکروبهای حصبه را از بین میبرد. بااینحال از آنجا که افزایش درجهی حرارت لازم برای پخت غذا باعث از بین رفتن باکتریها میشود، سوپر از این معما در شگفت بود که مالون چگونه میتواند میکروبها را به افراد منتقل کند. او پاسخ را در یکی از محبوبترین غذاهای مالون که یک دسر بستنی بود یافت. دسر بستنی با هلوهای خامی که در آن خرد و منجمد شده است. شاید اگر تخصص معروف مری پای سیب بود، هیچ زمانی نام «مری حصبه» به گوش کسی نمیرسید. اگر پای سیب ظرف مخصوص سرآشپز بود، همه چیز میتوانست خیلی بهتر شود؛ زیرا در یک اجاق داغ پخته میشد؛ اما مری مالون عاشق ساخت بستنی بود که مورد پسند کارفرمایانش نیز قرار میگرفت و تقریبا تمام انسانها نیز عاشق بستنی هستند.
پس از آزادی، به مالون کار شستشوی لباس پیشنهاد داده شد که درآمد آن کمتر از پخت غذا بود. مری حالا بهجای 50 دلار در ماه، تنها 20 دلار دریافت میکرد. در همین روزها یک بار بازوی او آسیب دید و نتوانست تا 6 ماه به کاری مشغول شود. پس از چندین سال ناموفق، او مجدداً شروع به آشپزی کرد. مری از نامهای خانوادگی جعلی مانند برشوف یا براون استفاده کرد و برخلاف دستورهای صریح مقامات بهداشتی بهعنوان آشپز مشغول به کار شد. بااینحال هیچ مؤسسهای که برای خانوادههای مجلل خدمتکار استخدام میکند، راضی به استخدام او نشد. او برای پنج سال آینده در تعدادی آشپزخانه در رستورانها، هتلها و مراکز آب گرم کار میکرد. تقریبا در هر کجا که او کار میکرد، شیوع تیفوئید وجود داشت؛ بااینحال او مرتب شغل خود را تغییر میداد و سوپر قادر به یافتن او نبود. در سال 1915، مالون کار خود را در بیمارستان زنان اسلون در شهر نیویورک آغاز کرد. بهزودی 25 نفر در بیمارستان آلوده شدند و دو نفر فوت کردند. دکتر متخصص زنان و زایمان، دکتر ادوارد بی کراگین، با سوپر تماس گرفت و از او خواست در تحقیقات کمک کند. سوپر مالون را از توصیفات کلامی کارمندان و همچنین با خط خود شناسایی کرد. مالون مجدداً فرار کرد اما وقتی در حال بردن غذا بری دوستش در لانگ آیلند بود، پلیس توانست او را پیدا و دستگیر کند. مالون در 27 مارس 1915 به قرنطینهی مجدد در جزیرهی North Brother بازگشت. دربارهی زندگی مالون در دوران قرنطینهی دوم، اطلاعات کمی در دسترس است. وی بیش از 23 سال در جزیرهی برادر شمالی ماند و مقامات رسمی یک کلبهی یک طبقه به او دادند. از سال 1918، او مجاز به سفرهای روزانه به سرزمین اصلی بود. در سال 1925، دکتر الکساندرا پلاوسکا برای کارآموزی به جزیره آمد. او آزمایشگاهی را در طبقهی دوم کلیسا راهاندازی کرد و به مالون پیشنهاد داد که بهعنوان یک تکنسین کار کند. مالون بطریها را میشست و سایر خدماتی را که در یک آزمایشگاه مورد نیاز بود انجام میداد.
مری مالون از آن زمان تا آخر عمر خود را در قرنطینهای در بیمارستان ریورساید در جزیرهی شمال برادر گذراند. شش سال قبل از مرگش سکته کرد. او هرگز بهطور کامل بهبود نیافت و نیمی از بدنش فلج شد. در 11 نوامبر 1938، وی در اثر ذاتالریه در 69 سالگی درگذشت. جسد مالون سوزانده شد و خاکستر او در قبرستان سنت ریموند در برانکس به خاک سپرده شد. مری در طول این سالها ازدواج نکرد و فرزندی نیز نداشت. پس از مرگ او تنها نه نفر در مراسم تشییع جنازه شرکت کردند. برخی منابع ادعا میکنند که پس از مرگ، شواهدی از باکتریهای حصبهی زنده در کیسهی صفرای مالون پیدا شده است. سوپر اما ذکر کرد که هیچ کالبدشکافی وجود نداشته است؛ ادعایی که برای آرام کردن افکار عمومی پس از مرگ او ذکر شد. بااینحال کالبدشکافی او نشان داد که او در کیسه صفرایش همچنان باکتری عامل بیماری را دارد. جسد او سوزانده شد و خاکسترش در گورستانی در برونکس، دفن شد. در مقالهای که در سال 2013 در سالنامهی گوارشی منتشر شد، نویسندگان نتیجه گرفتند که تاریخچهی مری مالون که مانند یک جذام «ناپاک» خوانده میشود، ممکن است دروس اخلاقی درباره چگونگی محافظت از بیماران و چگونگی محافظت از ما دربرابر بیماری به ما بدهد. تا زمان مرگ مری، مقامات بهداشت نیویورک بیش از 400 نفر دیگر از ناقلین سالم حصبه را کشف کردند؛ اما هیچ کس دیگری بهزور بهعنوان «بیمار ناخواسته» محصور یا قربانی نشده است.
مری مالون در ادبیات و سینما
در طول سالهای بسیاری که از مرگ مالون گذشته، همواره سرگذشت او سوژهی کتابهای بسیاری شده است. یکی از این کتابها «تب» اثر بث کین است که شبکهی بیبیسی آمریکا تصمیم گرفته از روی این کتاب، مینیسریالی کوتاه با همین نام بسازد. بازیگر معروف سریال «سرگذشت ندیمه»، «الیزابت موس» در این سریال نقش اصلی را بر عهده خواهد داشت. موس همچنین تهیهکنندهی سریال «تب» است.
http://www.PoliticalMarketing.ir/fa/News/185653/سرگذشت-عجیب-مری-مالون؛-زنی-که-تمام-عمر-ناقل-حصبه-بود