بزرگنمايي:
سیاست و بازاریابی -
فهرست مطلب |
---|
آشنایی با فرآیندهای صحیح خرید سهام در بورس اوراق بهادار |
تعیین ارزش شرکت و ارزشیابی سهام |
تمامی صفحات |
صفحه 1 از 2
اصولاً خریداران باید بررسیهای وسیعی در موقع خرید یا فروش سهام انجام دهند. اگر آنها بدون توجه بهکسری عوامل، اقدام به سرمایهگذاری نمایند، نتایج مطلوبی از سرمایهگذاری عایدشان نخواهد شد. این موضوع بیشتر در کشورهایی مطرح است که بازار اوراق بهادار (بورس) کارآیی ندارند. در کشورهایی که بورس اوراق بهادار کاراتری دارند. قیمت بازار سهام نزدیک به ارزش ذاتی (واقعی) آن اوراق است.
به هر حال در همه کشورها تجزیه و تحلیلهای ضروری برای خرید سهام وجود دارد، این تجزیه و تحلیلها به چند بخش عمده تقسیم میشود که بهشرح زیر است:
- تجزیه و تحلیل عوامل اقتصادی
- شناخت عوامل سیاسی و نظامی
- تجزیه و تحلیل صنعت
- تجزیه و تحلیل شرکت
- تعیین ارزش شرکت و ارزش یابی سهام.
● تجزیه و تحلیل عوامل اقتصادی
سرمایهگذار در هنگام خرید سهام ابتدا باید وضعیت اقتصادی کشوری را که قرار است سرمایهگذاری در آن صورت پذیرد، مورد بررسی قرار دهد. اگر چه هدف سرمایهگذار خرید سهام شرکتهای منفرد میباشد، ولی مشکل است بتوان تصور نمود که شرکتهای موجود در صنعت تحت تاثیر عوامل اقتصادی قرار نگیرند. بنابراین خریدار ناگزیر است اقتصاد کشور را تجزیه و تحلیل نماید. در اقتصاد ملی عوامل بیشماری از قبیل
1) نرخ تورم،
2) نرخ بهره در بازار،
3) نرخ ارز،
4) نرخ مالیات بر سود سهام،
5) سیاست اعتباری بانکها،
6) وجود ابزارهای حمایتی در بورس اوراق بهادار و... باید مورد بررسی قرارگیرد. سرمایهگذار باید عوامل فوق را شناسایی نموده و باید بررسی نماید که اگر هر یک از عوامل فوق یا مجموعه آنها تغییر نمایند، چه تغییری در بازار سهام و خصوصاً در قیمت سهام خاص ایجاد خواهد شد. در ادامه این عوامل تشریح میگردد:
الف) نرخ تورم:
نرخ تورم اثرات گوناگونی بر قیمت سهام شرکتها میگذارد. نخست وقتی اقتصاد در شرایط تورمی است، سهامداران با توجه به نرخ تورم بر نرخ بازده مورد توقع خود میافزایند. زیرا سودهای آتی شرکت با نرخ تنزیل بالاتری به ارزش فعلی تبدیل میشود و ارزش فعلی سودهای آتی کاهش مییابد. از سوی دیگر، شرایط تورمی موجب میشود، فروش شرکتها در سالهای آتی برابر یا متفاوت از نرخ تورم باشد. در مورد آن دسته از شرکتها که قادرند قیمت محصولات خود را بیشتر از نرخ تورم و نرخ افزایش در هزینههای عملیاتی افزایش دهند، نرخ رشد سود بیش از نرخ تورم خواهد بود و قیمت سهام آنها در آینده افزایش خواهد یافت. بر عکس در شرکتهایی که نرخ افزایش قیمت محصولات آنها کمتر از نرخ افزایش در هزینه آنها است، نرخ رشد سود، کمتر از نرخ تورم خواهد بود. در هر صورت شرایط تورمی اثرات متفاوتی بر قیمت سهام میگذارد.
ب) نرخ بهره در بازار:
اقتصاددانان معتقدند که با کاهش نرخ بهره، میزان سرمایهگذاری در جامعه افزایش مییابد. زیرا در صورت کاهش نرخ بهره، اجرای آن دسته از طرحهای سرمایهگذاری که نرخ بازده پایینی دارند، مقرون به صرفه به نظر خواهد آمد. با افزایش نرخ بهره حجم سرمایهگذاری در جامعه کاهش خواهد یافت، زیرا با افزایش نرخ هزینه سرمایه، بسیاری از طرحهای صنعتی توجیهپذیری خود را از دست خواهند داد و بدین ترتیب آن طرحها اجرا نخواهند شد. همچنین کاهش نرخ بهره موجب افزایش مصرف بخش خصوصی و افزایش آن باعث کاهش مصرف بخش خصوصی خواهد شد.
تغییر نرخ بهره همچنین اثر معکوسی بر قیمت بازار اوراق بهادار خواهد گذاشت. به دنبال کاهش نرخ بهره قیمت سهام عادی افزایش و در صورت افزایش نرخ بهره، قیمت سهام عادی کاهش خواهد یافت. بنابراین مشاهده میشود که پیشبینی نرخ بهره میتواند اثر مهمی بر نرخ بازده سرمایهگذاری در سهام داشته باشد.
میزان نرخ بهره در بازار به عرضه و تقاضای پول و اعتبار بستگی دارد. اگر بانک مرکزی سیاست پولی انقباضی اجرا کند و عرضه پول و اعتبار را محدود سازد، نرخ اعتبارات در بازار افزایش خواهد یافت. افزایش نرخ بهره موجب میشود بازده مورد انتظار سهامداران افزایش یابد و موجبات کاهش قیمت سهام فراهم آید. در ایران، اتخاذ سیاست انقباضی پول در سالهای 75 و 76، نرخ بازار غیر رسمی سرمایه را افزایش داد و سبب شد تا عدهای از سهامداران برای کسب سود بیشتر، سهام خود را به فروش رسانند و سرمایه حاصله را به بازار غیر رسمی منتقل کنند. این سهامداران با فروش سهام خود، کاهش قیمت سهام در بورس تهران را تشدید کردند.
پ) نرخ ارز:
در ایران تغییرات نرخ ارز، وضعیت ارزبری درآمدهای ارزی شرکت بر قیمت سهام تاثیر میگذارد و باعث افزایش مخاطرات سرمایهگذاری در شرکتهای وابسته به ارز میگردد. اگر نرخ ارز افزایش یابد، شرکتهای صادرکننده مواد و یا کالا کوشش بیشتری خواهند کرد تا کالا یا مواد بیشتری صادر کنند. به عبارت دیگر انگیزه برای صادرات بیشتر میشود. در صورت افزایش نرخ ارز، درآمد شرکتها افزایش خواهد یافت. بر عکس، در صورت کاهش نرخ ارز، درآمد ناشی از صادرات برای شرکتها کاهش خواهد یافت. در مورد شرکتهای وارداتی زمانی که نرخ ارز افزایش یابد، قیمت تمام شده کالاهای وارداتی افزایش مییابد. افزایش قیمت تمام شده باعث افزایش قیمت فروش و کاهش تقاضا برای محصولات شرکت میگردد، بنابراین میزان فروش شرکت ممکن است کاهش یابد. اگر به خاطر شرایط حاد رقابتی شرکتها نتوانند به نسبت افزایش قیمت تمام شده، قیمت محصول خود را افزایش دهند، افزایش نرخ ارز باعث کاهش حاشیه سود خالص شرکت میگردد. از طرف دیگر افزایش نرخ ارز سرمایه در گردش مورد نیاز شرکتها را افزایش میدهد و آنها را مجبور به استقراض بیشتر و یا افزایش سرمایه مینماید.
افزایش هزینه بهره یا افزایش تعداد سهام باعث کاهش سود هر سهم و نهایتا کاهش قیمت هر سهم میگردد.
ت) نرخ مالیات بر سود سهام:
یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار بر قیمت سهام نرخ تصاعدی مالیات بر درآمد ناشی از سود سهام است. نرخ نهایی مالیات در ایران حدود 54درصد است. نرخ گزاف مالیات سبب میشود که سرمایهگذاران بزرگ و کسانی که درآمد مشمول مالیات آنها در سال از مبلغ معینی تجاوز میکند، از سرمایهگذاری در سهام خودداری کنند و سرمایه خود را در اوراق مشارکت با نرخ 20درصد ظاهرا معاف از مالیات و یا پیش خرید کردن خودرو با بازدهای متجاوز از 25 درصد به کار اندازند. نرخ 20 درصد معاف از مالیات معادل نرخ بازده حدود 40 درصد مشمول مالیات است.
در بیشتر کشورها برای تشویق مردم به سرمایهگذاری، معافیتها و تخفیفهای مالیاتی قائل میشوند.
ث) سیاست اعتباری بانکها:
اجرای سیاستهای انقباضی و انبساطی پولی توسط بانک مرکزی و تحدید سقف تسهیلات بانکی صنایع مختلف، شرکتها را وادار میکند تا در جهت رفع تنگناهای موجود تصمیماتی را بگیرند که بر قیمتهای سهام تاثیر خواهد گذاشت. به طور مثال تحدید سقف اعتباری و تسهیلات بانکی، شرکتها را در تامین وجوه مورد نیاز خود با مشکل مواجه خواهد ساخت و این گونه شرکتها برای تامین وجوه خود مجبور به استفاده از روشهای دیگری مانند افزایش سرمایه و یا عدم تقسیم سود میشوند که بر قیمت سهام تاثیر خواهد گذاشت. اتخاذ سیاست انقباضی توسط بانک مرکزی و کاهش اعتبارات بانکی موجب میشود بسیاری از شرکتها برای تامین سرمایه در گردش مورد نیاز خود، افزایش سرمایه و یا عدم تقسیم سود میشوند که بر قیمت سهام تاثیر خواهد گذاشت. اتخاذ سیاست انقباضی توسط بانک مرکزی و کاهش اعتبارات بانکی موجب میشود بسیاری از شرکتها برای تامین سرمایه در گردش مورد نیاز خود، افزایش سرمایه را در دستور کار قرار دهند. این اقدام شرکتها باعث میشود منبعگران مالی سرمایه سهامداران، جایگزین منابع ارزانتر مالی (وامهای بانکی) شود و در نتیجه نرخ هزینه سرمایه شرکتها افزایش یابد.
ج) وجود ابزارهای حمایتی در بورس اوراق بهادار:
بررسیهای صورت گرفته در مورد اکثر بورسهای کارآمد جهان دلالت بر وجود ابزارهای کارآمدی همانند وجود شرکتهای بزرگ کارگزاری، پذیرهنویسان، متخصصان، بازار سازان، شرکتهای بزرگ سرمایهگذاری، صندوقهای همگانی سهام دارد که همگی در چهارچوب یک خطمشی عملیاتی که منجر به ثبات در بازار میشود، عمل میکنند. به عنوان مثال وقتی که قیمت سهمی به طور غیرعادی و بیمورد در حال کاهش باشد، از طریق خرید و جمع کردن آن سهام در میز معاملات اوراق بهادار از کاهش قیمت آن جلوگیری میکند و زمانی که قیمت سهام شرکتی بدون علت در حال افزایش باشد، با عرضه زیاد آن سهام در بازار سرمایه، از افزایش بیرویه قیمت جلوگیری و بدین وسیله بازار سرمایه را متعادل مینمایند. به همین ترتیب فقدان چنین موسسات حمایتکننده میتواند به عنوان یکی از عوامل عدم ثبات قیمتها تلقی گردد.
شناخت عوامل سیاسی و نظامی:
به تجربه ثابت شده که از ویژگیهای بورس اوراق بهادار، تاثیرپذیری فوری آن از مسائل سیاسی است. به عنوان مثال احتمال به قدرت رسیدن یک جناح سیاسی تندرو که با دیدگاههای حاکم بر شرایط اقتصادی فعلی مخالف است و یا فوت ناگهانی یکی از مقامات بلند پایه کشور و یا ملی کردن تمام یا بخشی از داراییهای خصوصی، همگی میتواند جزو عوامل سیاسی موثر قرارگیرند. همچنین قطع رابطه سیاسی و اقتصادی با کشورها نیز میتواند بر قیمت سهام موثر باشد، به خصوص اگر آن کشور روابط اقتصادی تنگاتنگی با کشورها داشته باشد. مسائلی مثل جنگ و صلح، روی قیمتهای سهام تاثیر بسزایی دارند. چنانچه در کشوری جنگ باشد، چون مردم آن کشور بیشتر به دنبال حفاظت از جان و مال خود هستند، معمولا پساندازهای خود را به صورت نقد و یا طلا یا ارزهای معتبر نگهداری میکنند و به دنبال سرمایهگذاری نیستند، ولی بالعکس درزمان صلح به دنبال سرمایهگذاریهای مختلف و افزودن بر سرمایههای خود میباشند.
به طور اجمالی انگیزه سرمایهگذاری در مردم تا حدود زیادی به احساس آنان در مورد امنیت سرمایه و جایگاه سرمایهگذار در جامعه بستگی دارد. اگر در جامعه تهدیدی مطرح شود به امنیت سرمایهگذار در جامعه بستگی دارد. اگر در جامعه تهدیدی مطرح شود که امنیت سرمایه و سرمایهگذار را به خطر اندازد، مردم به جای سرمایهگذاری در سهام شرکتهای تولیدی، سرمایه خود را از کشور خارج و یا در محیطی سرمایهگذاری خواهند کرد که شناخت کامل داشته باشند. با توجه به اینکه سرمایهگذاری در سهام یک سرمایهگذاری شفاف است، اصل سرمایه و بازده آن به آسانی از طرف دولت شناسایی میشود. موقعی که این نوع سرمایه مورد تهدید قرار میگیرد، سرمایهگذاران محتاط سعی میکنند که در سهامپذیرفته شده در بورس سرمایهگذاری نکنند و به جای آن مثلا اوراق مشارکت بینام خریداری کنند.
● تجزیه و تحلیل صنعت
خریدار سهام بایستی قبل از سرمایهگذاری صنعتی را که در آن قصد خرید سهام را دارد، مورد بررسی قرار دهد. زیرا با توجه به مسائل و مصالح کشور گاهی از بعضی صنایع حمایتهایی صورت میگیردو بعضی از صنایع مورد توجه بیشتری قراردارند و از طرفی بعضی از صنایع به فراموشی سپرده میشوند. همچنین رشد هر صنعت شامل سه مرحله است:
1) مرحله پیشروی
2) مرحله توسعه
3) مرحله کسادی.
سرمایهگذار بهتر است صنایعی را انتخاب کند که در مرحله توسعه خود هستند و از انتخاب صنایعی که در مرحله پیشروی و کسادی میباشند، بپرهیزد.
● تجزیه و تحلیل شرکت
سرمایهگذار پس از انتخاب صنعت یا صنایع با رشد بالا باید شرکت یا شرکتهایی را در صنعت انتخاب نماید که نسبت به دریافت سود سهام و افزایش قیمت سهام در آینده مطمئن باشد. بنابراین سرمایهگذار باید تجزیه و تحلیلهای وسیعی را در مورد شرکت بشرح زیر انجام دهد:
الف) کارایی مدیریت شرکت: سرمایهگذار باید کارایی مدیریت شرکت را مورد بررسی قرار دهد. مدیریت نقش فوقالعادهای در موفقیت یا شکست شرکت دارد. مدیریت میتواند روح حرکت به شرکت ببخشد و ادامه حیات آن را تضمین کند. شواهد اخیر نشان داده است کهدرصد بالایی از عدم موفقیت شرکتها، پی آمد مدیریت ناشایسته و ناآزموده بوده است.
ب) سودآوری شرکت: سرمایهگذار باید تجزیه و تحلیل دقیقی نسبت به سودآوری شرکت و ثبات سود داشته باشد.
کیفیت سود نیز عامل مهمی است، سرمایهگذار باید برای درآمدها و هزینههای موقتی اهمیت زیادی قائل نباشد و به رویههای بلندمدت اهمیت دهد. همچنین خریدار بایستی به سود تعلق گرفته به هر سهم و درآمد هر سهم و تفاوت بین این دو نیز توجه داشته باشد. زیرا بعضی از شرکتها درآمد هر سهم را توزیع نمیکنند و به حساب اندوخته شرکت واریز میکنند که ممکن است این وجوه در توسعه شرکت بسیار موثر باشد. حال با توجه به اینکه خریدار به دنبال بازده کوتاه مدت یا بلندمدت است، بایستی دست به انتخاب بزند.
پ) نسبت قیمت بر درآمد: یکی از ارقام مهم برای سرمایهگذاران که میتواند مورد تجزیه و تحلیل واقع شود و آنها را در اخذ تصمیم هدایت نماید، نسبت قیمت بر درآمد شرکتها میباشد. چه در کشورهایی که بهای اسمی سهم رابطهای با قیمت دارد و چه در کشورهای دیگر که بهای اسمی برای سهم یا وجود ندارد و یا به طور کلی برای آن اهمیتی قائل نیستند، نسبت قیمت بر درآمد میتواند عامل موثری در تصمیمگیری سرمایهگذاران باشد.
برای آنکه اهمیت این عامل روشن شود بعضی از تجزیه و تحلیلها، در اینجا ذکر میشود:
الف) با توجه به اینکه نسبت قیمت بر درآمد، از تقسیم قیمت بازار بر درآمد سالانه شرکت به دست میآید، بنابراین سرمایهگذار میتواند محاسبه نماید که ظرف چه مدت درآمد حاصل از محل سهم، سرمایهگذاری وی را مستهلک خواهد نمود. حتی در هر صورتی که قسمتی از درآمد به جای تقسیم، بهاندوختههای شرکت اضافه شود باز هم این مبلغ نیز متعلق به سهامداران خواهد بود.
ب) نوسان نسبت قیمت بر درآمد میتواند مورد تجزیه و تحلیل سرمایهگذار قرار گرفته و طبق نتیجهگیریهایی که به دست میآید سرمایهگذار میتواند بهترین شرایط را برای سرمایهگذاری خود انتخاب کند. همان طور که میدانیم هر چه قیمت سهم در بورس افزایش یابد، رقم مربوط به این نسبت نیز افزایش خواهد یافت. بالعکس در صورت پایین آمدن قیمت سهم، این رقم نیز کاهش مییابد.
از طرف دیگر اگر درآمد شرکت افزایش یا کاهش پیدا نماید و قیمت ثابت باشد، این رقم به تناسب و به طور معکوس تغییر مییابد، چون درآمد برای هر سهم سالی یکبار تعیین میگردد، بنابراین تغییرات قیمت سهام باعث ایجاد نوسان در نسبت قیمت بر درآمد خواهد شد. در صورتی که این نسبت در حال افزایش باشد، سرمایهگذاران در درجه اول سعی مینمایند دلایل مربوط به افزایش قیمت را کشف نموده و در صورتی که این دلایل قابل توجیه باشد، نسبت به خرید سهام مربوط سریعا اقدام مینمایند. اکثر هجومها، برای خرید سهامی که نسبت قیمت بر درآمد آنها در حال افزایش است، در اثر همین استنباطها صورت گرفته و در اثر ایجاد تقاضای زیاد قیمت سهام بیش از پیش افزایش مییابد. (یاری، فرقاندوست حقیقی، بورس شماره33، 1381)
ت) روند قیمت سهام در گذشته: سهام شرکتها به تدریج برای عموم شناخته میشوند و کمکم دارای حسن شهرت و بعضا سوء پیشینه میگردند. برای خریدار یک سهم خاص ضروری است که بررسی شود شهرت این سهام در چه سویی حرکت میکند. حسن شهرت سهام به عوامل زیادی بستگی دارد.
تاثیر این عوامل روی قیمت سهام منعکس میشود. هنگام خرید سهام روند قیمت سهامی، در یک دوره مثلا ده ساله، نوسان زیادی داشته باشد و گاهی به شدت افزایش و گاهی شدیدا کاهش داشته باشد، نمایانگر این است که بازار سهام این شرکت میتواند بازار پایدار و با ثباتی نباشد و کسانی که اهل ریسک نیستند از خرید این سهام صرفنظر میکنند، البته در مورد قیمت سهام شرکتهایی که دائما و به شدت رو به ترقی بوده است این سوال مطرح میشود که آیا روند فزاینده در آینده هم با همین آهنگ ادامه خواهد یافت؟ از نظر اقتصادی هر فعالیتی که سود آن بالاتر از میانگین سود در بازار باشد توجه سرمایهگذاران دیگر را به خود جلب میکند و بنابراین در بلندمدت یک فعالیت اقتصادی نمیتواند به طور مستمر سود بالایی داشته باشد، زیرا رقبا به بازار آن کالا و خدمات وارد میشوند و سودآوری را پایین میآورند. طبق یکی از اصول بازار مالی نیز هر کالا و خدمتی دارای عمری است، میزان فروش کالا ابتدا روند نسبتا ثابتی پیدا میکند. در این وضعیت دیگر نمیتوان متوقع سودهای سرشار بود. به همین دلیل اکثر اهل فن و خبره در امر سرمایهگذاری روند منحنی عمر کالای یک شرکت را در تعیین قیمت سهام موثر میدانند.
ث) نرخ هزینه سرمایه: نرخ هزینه سرمایه شرکت عامل دیگری در تعیین ارزش سهام است. نرخ هزینه سرمایه، متوسط نرخ هزینهای است که شرکت برای استفاده از منابع مختلف مالی، بدهی و سرمایه صاحبان سهام میپردازد، هر چه نرخ هزینه سرمایه شرکتی در مقایسه با نرخ بازدهی آن کمتر باشد، ارزش سهام آن بیشتر خواهد بود. هزینه سرمایه شرکتها تابعی از ترکیب منابع مالی و مخاطرات تجاری و عملیاتی شرکت میباشد.
منظور از ترکیب منابع مالی، میزان نسبی بدهیها و حقوق صاحبان سهام شرکت است. با توجه به اینکه بدهی، منبع مالی ارزانتری در مقایسه با سرمایه صاحبان سهام است، هر چه نسبت بدهی شرکت بیشتر باشد نرخ هزینه سرمایه کمتر خواهد بود. پایین بودن نرخ هزینه وام و بدهیها، دلیل مخاطرات کمتری است که وامدهندگان در مقایسه با سهامداران تحمل میکنند و به علاوه به عنوان یک هزینه قابل قبول مالیاتی محسوب میشود. هر چه فعالیت شرکت مخاطرهآمیزتر باشد صاحبان سرمایه نرخ بازده مورد توقع خود را افزایش میدهند و به این ترتیب هزینه سرمایه شرکت افزایش مییابد. منظور از مخاطره تجاری، بیاطمینانی نسبت به تحقق فروش و سود مورد پیشبینی است. شرکتهایی که فروش و سود با ثباتی دارند، از مخاطره کمتری برخوردار بوده و در مقابل، شرکتهایی که فروش و سود آنها متغیر است با مخاطره بالاتری روبهرو هستند.
ج) افزایش سرمایه: استفاده نابجا و نادرست از افزایش سرمایه موجب بازتابهای منفی روی ساختار مالی شرکتها میگردد، چون افزایش سرمایه شرکتها، افزایش تعداد سهام را در پی دارد که نتیجه آن کاهش سود متعلق به هر سهم است. وقتی که سود هر سهم و نرخ رشد هر سهم کاهش مییابد، قیمت سهام نیز در بازار افت میکند، برای مثال در 1374 و ابتدای 1375 بسیاری از شرکتها از جمله شرکت ایران خودرو برای تامین سرمایه مورد نیاز، سرمایه خود را افزایش دادند. این امر به افزایش شدید تعداد و کاهش قیمت سهام این شرکتها انجامید.
چ) مزایای پرداختی: به طور کلی قیمت هر سهم در بورس اوراق بهادار با توجه به عواملی از قبیل کارکرد شرکت، مدیریت، سوددهی شرکت در حال حاضر و در آینده و میزان عرضه و تقاضایی که روی آن وجود دارد، تعیین میگردد. ضمنا از آنجا که در کشور ایران، سود شرکتها در پایان سال مالی تعیین شده و در مجامع عمومی میزان سود قابل تقسیم معین و در مدت تعیین شده پرداخت میگردد، بنابراین هر چه تاریخ پرداخت سود نزدیکتر میشود، در صورت ثابت بودن سایر عوامل، قیمت سهام نیز ممکن است، افزایش پیدا نماید. در هر صورت تحت شرایط ثابت و مساوی، قیمت سهم قبل از پرداخت سود و بعد از پرداخت سود متفاوت خواهد بود. به بحث فوق پرداخت مزایایی از قبیل حق تقدم و توزیع سود سهمی را نیز میتوان اضافه نمود. در مواقعی که شرکتی تصمیم به افزایش سرمایه خود میگیرد، قبلا شایعات مربوط به تجمع اندوختههای شرکت ممکن است به بالا رفتن قیمت سهام در بازار کمک نماید. در این گونه موارد افزایش قیمت، ارتباط مستقیم با نحوه افزایش سرمایه دارد.
ح) جریان نقدینگی شرکت: عامل دیگر میزان جریان نقدی شرکتها است. بعضی از شرکتها به ویژه شرکتهای تازه تاسیس، هزینه استهلاک بالایی دارند. به عبارت دیگر هر ساله مبالغی از سود آنها به عنوان هزینه استهلاک کسر میشود. کسر این هزینه بدون آنکه جریان نقدی شرکت را کاهش دهد عایدی هر سهم این نوع شرکتها را کاهش میدهد. در مقابل، شرکتهایی هستند که به دلیل قدیمی بودن داراییها، هزینه استهلاک اندکی دارند و بنابراین سود آنها در سطح بالایی است. در این شرکتها تفاوت چندانی بین سود و جریان نقدی وجود ندارد. طبیعی است که سهام شرکتهای گروه اول دارای ضریب قیمت به عایدی هر سهم بالاتری در مقایسه با شرکتهای گروه دوم است. شرکتهای گروه اول به دلیل بالا بودن میزان نقدینگی، توانایی تقسیم سود بیشتری بین سهامداران دارند و به همین جهت انتظار میرود کهدرصد سود تقسیمی در شرکتهای گروه اول بیش از شرکتهای گروه دوم باشد.
خ) تقاضا برای محصول شرکت: نوع کالا یا خدمتی که شرکت مورد نظر ارائه میدهد و کمیت و کیفیت مشتریان شرکت روی قیمت سهام آن تاثیر میگذارد. وقتی که شرکتی کالای مصرفی تولید میکند که مورد نیاز همگان است بازار مصرف نسبتا مطمئنی را برای محصول خود دارد (شرکتهای نوشابهسازی نمونه بارز اینگونه شرکتها هستند) زیرا هم میزان مصرف کالا توسط یک فرد زیاد است و هم افراد زیادی آن را مصرف میکنند. در مقابل کالایی مثل تراکتور را در نظر بگیرید که متقاضیان آن محدودترند و تکرار خرید آن نیز به صورت یک کالای با دوام چند سال یکبار انجام میشود و ضمنا متقاضیان آن فقط کشاورزان صاحب زمین هستند که آنها هم خرید محدودی دارند. روشن است که سهام کارخانجات و شرکتهای تولیدکننده کالاهای مصرفی در اغلب موارد بهتر از سهام کارخانجات تولیدی سنگین و صنایع مادر هستند.
د) امتیازات ویژه: در ایران میزان سودی که شرکتها به دست میآورند تا حدود زیادی به امتیازهای ویژهای بستگی دارد که دستهای از صنایع و شرکتها از آن بهرهمند میشوند. امتیاز برخورداری از سهمیه ارزی دولتی، امتیاز استفاده از تسهیلات مالی ارزان قیمت، امتیاز مربوط به محدود بودن واردات کالا یا وجود تعرفههای سنگین برای کالاهای رقیب، امتیاز مربوط به دانش فنی منحصر به فرد و امتیاز مربوط به داشتن انحصار تولید یا توزیع کالای خاص موجب میشود که شرکتهای مشمول این اعتبارات سود بالایی داشته باشند و به علاوه بتوانند با اطمینان بیشتری برای کسب سودهای آتی، به کار خود ادامه دهند. برای مثال در ایران میتوان از صنایع خودروسازی به خاطر داشتن امتیاز منبع ورود خودروهای خارجی نام برد. منبع ورود خودروهای خارجی موجب شده که قیمت خودروی ایرانی افزایش یابد و شرکتهای خودروسازی داخلی بدون نگرانی از رقبای خارجی اتومبیلهای خود را به قیمت بیشتری بفروشند.
ذ) طرحهای توسعه: یک عامل موثر تعداد و حجم طرحهای توسعه و نرخ بازدهی آن طرحهاست، هر چه نرخ بازدهی یک صنعت بیش از صنایع دیگر باشد، سهام شرکتی که در آن صنعت قرار دارد نیز با ارزشتر از سهام شرکتهای مشابهی خواهد بود که در صنایع فاقد رشد فعالیت میکنند، به عبارت دیگر امتیاز اجرای طرحهای سودآور در آینده، نوعی سرقفلی به شرکت میدهد. این امر موجب میشود که سرمایهگذاران برای خرید سهام آن شرکت بهای بیشتری بپردازند، بنابراین فرصتهای سرمایهگذاری سودآورتر، سود آتی شرکت را افزایش میدهد و همین نرخ رشد سود، باعث افزایش ارزش سهام میشود.
قبلی - بعدی >>
اضافه کردن نظر
نظرات
+1 #1 علی اکبرثنایی 1393-07-26 10:05 ضمن تشکر اطلاعلات خوبی بود
بازگو کردن
0 #2 دلیل 1394-11-30 12:50 سلام ممنون از اطلاعات ....ولی یه سوال :نحوه ارزشگداری شرکت هایی که سرمایه شون دانش اونها هست چطوریه؟
مثل مفاخر-رکیش - مرقام و....
بازگو کردن
تازه کردن لیست نظرات
فید آر اس اس برای نظرات به این ارسال
مطلب ویژه
دانلود فیلم مدیریتی دفتر کار یا Office Space
ما فیلم های مدیریتی را به صورت رایگان برای دانلود در اختیار شما می گذاریم، اینها فیلمهایی هستند که می توانند جنبۀ آموزش و انتقال مفاهیم مدیریتی را داشته باشند. فیلم دفتر کار یکی از این فیلم هاست، فیلم سینمایی Office Space به کارگردانی Mike Judge در سال 1999 و در آمریکا ساخته شده است. فیلم Office Space در فضایی هجو گونه زندگی روزمره و کاری مردم آمریکا در اواخر دهه 90 میلادی ... متن کامل مقاله را بخوانید
اخبار مرتبط با اقتصاد، صنعت و مدیریت
اخبار مدیران
احتمال قطع واتس آپ بر روی میلیون ها موبایل
پنجشنبه 21 آذر 1398 ساعت 11:51
به گزارش ایندپندنت، به زودی واتس اپ روی میلیون ها دستگاه از کار خواهد افتاد...